فصل دوم

بعد از رفتن آت یونگی نابود شده بود
هفت سال
هفت سال از مرگ آت میگذره
از اون موقع میونگ همش به من چسبیده
پدرش میخاست به اجبار من رو اون رو به هم برسونه
امروز قراره با جیمین و میونگ و پدر من و پدر میونگ به شرکت هایپ برای بستن قرار داد بریم



فصل قبل رو خیلی زود گذاشتم
فردا ادامه رو می‌زارم🌝
دیدگاه ها (۴)

مرسی

وقتی رفتیم پسرا خیلی ذوق داشتن می‌گفتن که میخان اونو ببیننمن...

بیا اینم مدرک یه عکس بود آت با یه مرد دیگه اما آت که تتو ندا...

یونگی:دختره هرزه منو گول میزنی ارعههآت:چ..چیی؟یونگی کشون کشو...

p1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط